30 فروردين 1399 - 18:05

دوران پسا کرونا یا دوران پسا آمریکا؟!

این روز‌ها که ویروس کرونا تمام معادلات جهان غرب، به‌ویژه نظام سرمایه‌داری و در رأس آن‌ها آمریکا را بر هم زده است،
نویسنده :
حامد موحدی
کد خبر : 6062

پایگاه رهنما:

این روز‌ها که ویروس کرونا تمام معادلات جهان غرب، به‌ویژه نظام سرمایه‌داری و در رأس آن‌ها آمریکا را بر هم زده است، حرف‌وحدیث‌های بسیاری برمحور تأثیرات این ویروس برجهان آینده و آمریکا که بزرگ‌ترین اقتصاد جهان را در اختیار دارد و پیش از گسترش این ویروس، مدعی بود او تنها قدرت بلامنازعی است که می‌تواند تمام جهان را مدیریت کند، مطرح است؛ اما امروز که آمریکا اولین کشور جهان است که بیشترین تلفات را به جهت انتشار این ویروس دارد و ایالت کالیفرنیایی که یک‌پنجم اقتصاد جهان را در اختیار دارد، آن‌چنان درگیر این ویروس شده که فرماندار ایالتی آن اعلام می‌کند در مدیریت این کرونا عاجز مانده و دیگر هیچ تخت خالی بیمارستانی در اختیار ندارد و ناچار است بیماران را در راهرو‌های بیمارستان بستری کند و یا ترامپ با مشاهده کامیون‌ها در جلوی بیمارستان‌ها برای انتقال اجساد می‌گوید: «من برای اولین بار بود که چنین صحنه‌ای را می‌دیدم»، تازه متوجه می‌شویم ازاین‌پس باید بین ایالات‌متحده دیروز مدعی مدیریت جهانی با ایالات‌متحده پس از کرونا تفاوت قائل شویم.

چه ویروس کرونا را نتیجه فعل‌وانفعالات طبیعی بدانیم که از بازار ماهی‌فروشان چین شروع‌شده و چه آن را محصول دست‌ساخت آمریکایی‌ها و دیگران در آزمایشگاه‌های فوق سری‌شان قلمداد کنیم، چه این ویروس، زود رخت بربندد و برود و چه جا خوش کند و تا نتیجه دادن واکسن و دارو بماند، چه تلفات این ویروس به چند صد‌ها هزار و میلیون‌ها نفر برسد یا در حداقل مورد انتظار، متوقف شود؛ نتیجه چندان تفاوتی نخواهد کرد. نتیجه این خواهد بود که جهان پساکرونا، جهان دیگری خواهد بود و مردم جهان فصل نوینی را در ساختار‌های سیاسی و صورت‌بندی‌های قدرت سخت و نرم شاهد خواهند بود. آنچه مهم است اینکه کرونا توانسته بسان یک نقطه عطف تاریخی، جهان و زندگی بشر را به پیشاکرونا و پساکرونا تقسیم کند.
کرونا؛ روایتِ جهان پس از آمریکاست!
باوجود تمام تبلیغات استکبار و دست‌وپا زدن‌های او، دوران پساکرونا دوران بدون آمریکای امروز خواهد بود. در این رابطه، چند نکته اهمیت دارد که نمی‌توان نسبت به آن بی‌توجه بود:
۱- وقتی سخن از جهان بدون آمریکا گفته می‌شود، منظور محو کشور آمریکا نیست. بلکه منظور محو ابرقدرتی و سیطره ایالات‌متحده آمریکا برجهان است. چنانچه در فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی نیز شاهد چنین روندی بودیم.
۲- این افول و زوال، طبعاً یک‌باره و بدون مقدمه نخواهد بود، با مرور اتفاقاتی که طی این دو دهه در افول قدرت آمریکا در جهان به‌ویژه استیصال آن‌ها در مواجهه با پدیده‌ای به نام بیداری ملت‌ها و جریان مقاومت رخ‌داده است، باید این مسائل و حوادث را زمینه افول تدریجی آمریکا که البته امروز شتاب بیشتری گرفته است، دانست.

۳- بر این باوریم که در کنار افول قدرت جهانی و منطقه‌ای آمریکا و شکست آن‌ها از جریان مقاومت، نشانه‌های این افول را می‌توان در محیط درونی آمریکا به سهولت مشاهده کرد. این نشانه‌ها در فرهنگ، اجتماع و ساختار قدرت و انسجام درونی جامعه آمریکا امروز کاملاً هویدا شده است و تقریباً همه صاحب‌نظران موافق و مخالف لیبرالیسم که این افول را پیش‌بینی کرده بودند، بر نظر خود وقوف یافته‌اند؛ لذا می‌توان گفت؛ ویروس کرونا، تصویر ذهنی و فروپاشی ابرقدرتی آمریکا را هم «سرعت» داده و هم تاحدود زیادی «عینیت» بخشیده است.
آنچه این روزها، نه بر اساس تحلیل و پیش‌بینی، بلکه بر اساس شواهد و قرائن عینی در جهان غرب عموماً و ایالات‌متحده آمریکا خصوصاً شاهد هستیم، اولاً؛ تداعی‌کننده فروپاشی تمدن غرب است و ثانیاً؛ جلوه‌گر کننده‌ی زوال تمدن پرطمطراق آمریکایی است که قطب تمدن غرب و قله‌ی آن است. تصاویری که این روز‌ها از هجوم مردم به مراکز خرید و لوازم بهداشتی از یک‌سو و هجمه به فروشگاه‌های اسلحه از دیگر سو نمایش داده می‌شود، حکایت از به مخاطره افتادن «سلامت جسمی» و «امنیت اجتماعی» مردم آمریکاست که پشت‌صحنه آن تخریب روح و روان این مردم است. گویا این واقعه موجب شد تا چهره غرب وحشی برملا شود و لایه‌های پنهان فرهنگ و اجتماع جامعه‌ای که «یک باغ‌وحش منظم» را به وجود آورده بود، رخ بنماید و تلاش‌های هزاران میلیارد دلاری غرب را پس از چهره‌سازی‌ها، صحنه‌سازی‌ها و زیبانمایی‌های دروغین و سراب سازی‌های فریبنده، برملا سازد.

کشتی تایتانیکی که غرق خواهد شد!
سال ۲۰۱۶ بود که ترامپ در تبلیغات انتخاباتی خود با شعار فریبنده‌ی «آمریکای بزرگ»؛ به میدان آمد و با جلب‌توجه توده‌های مردم و طبقه فرودست آمریکا موفق به کسب رأی شد. بیشتر شعار‌های وی، پایان دادن به حضور آمریکا در عراق و افغانستان و زیر سؤال بردن جنگ‌هایی بود که آمریکا با آن درگیرشده بود. ترامپ هر چه در خارج از آمریکا و به‌ویژه در غرب آسیا ناکام ماند، اما در داخل کشور تا حدود زیادی در برخی شاخصه‌ها به مدد روحیه تاجرمآبانه‌ای که داشت، موفق شد نرخ بیکاری را به شکل بی‌سابقه‌ای در دهه‌های اخیر کاهش دهد و تولید پایدار ناخالص داخلی را بهبود داده و رشد بدهد. او با شعار آمریکا برای آمریکایی‌ها، برای سال ۲۰۲۰ نوید «اقتصاد قدرتمند» را داده بود و با همین شعار‌ها و تبلیغات احتمال پیروزی‌اش در انتخابات نوامبر (آبان ۹۹) بیش از رقبای دموکراتش بود؛ اما اکنون و با بروز ویروس کرونا، آمریکا وارد رکود بی‏سابقه اقتصادی از سال ۱۹۴۰ تاکنون شده است و این تازه آغاز ماجراست.

دولت آمریکا مانند ناخدای کشتی تایتانیک درحالی‌که مغرور به بزرگی، امکانات و تجهیزات خود در برابر طوفان‌های پیش رو است، درحالی‌که گرداب‌های مختلفی او را فراگرفته، به سمت غرق شدن پیش می‌رود. در حوزه خارجی، بن‌بست‌هایی که در غرب آسیا با آن روبه‌روست، کار را بر آمریکا سخت‌تر از همیشه کرده است. هفت تریلیون دلار هزینه آمریکا- که اکنون نزدیک به هشت تریلیون دلار برآورد می‌شود – در درگیری‌های غرب آسیا، ثمره چندانی برایش نداشته است و در برابر قدرت نوپدید و نامتقارنی به نام ایران انقلابی و هم‌پیمانانش در عراق، سوریه، یمن، لبنان، فلسطین و در کل جریان مقاومت، وامانده است.

گرفتاری مردم آمریکا به «احمق‌های درجه‌یک» که سرشار از حماقت و بلاهت سیاسی، سبک‌سری و ناپختگی رفتاری، منفعت‌طلبی و سودپرستی رهاشده و دروغ‌گویی و بی‌رحمی - حتی در حق مردم آمریکا- هستند، چالش‌های جدی را پیش روی این ابرقدرت دیروز قرار داده است.
بر این باید افزود نارضایتی عمومی و ندای استقلال‌خواهی رو به تزاید در ایالت ۴۰ میلیونی کالیفرنیا و نیز ایالت تگزاس و انبوهی از مشکلات اخلاقی و فرهنگی و اجتماعی را که تایتانیک استکبار آمریکا را به‌سوی غرق شدن پیش می‌برد.
اکنون کرونا در نقش سرعت‌دهنده (کاتالیزور)، حرکت رو به افول ابرقدرت آمریکا را سرعتی دوچندان بخشیده است. کرونا و پسا کرونا هر چه باشد یادآور این حدیث ناب از امیر بیان علی (علیه‏السلام) است که فرمود:
«مَن سَلَّ سَیفَ البَغیِ قُتِلَ بَهَ»
هرکس شمشیر سرکشی را از نیام بیرون بکشد، خودش با آن کشته خواهد شد.

ارسال نظرات